حاج شیخ محمد حسن وکیلی
مجموعه دروس و یادداشت‌های روزانه
حجة‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدحسن وکیلی

درباره مرحوم امام قلی نخجوانی (۱)

از تاریخ ولادت این عارف بزرگوار اطلاعی ظاهرا در دست نیست.

درباره تاریخ حیات ایشان نیز چند حکایت ارزشمند در آثار حضرت علامه طهرانی آمده که متن کامل آن در پایگاه عرفان و حکمت آمده است و اطلاعات خوبی نیز از ایشان در «انوار قلوب السالکین» (ص9 تا11) درج شده که جهت سهولت دسترسی محققان و تکمیل آن مباحث حقیر در اینجا می آورم.

(عمده مطالب برگرفته از مقاله بررسی زندگانی دو عارف قزوینی، در سیمرغ قاف عشق، ص 147 تا 150می‌باشد):

ﻳﻜﻲ از شیفتگان اﻳﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻧﺨﺠﻮاﻧﻲ ﺗﺒﺮﻳﺰي اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺮ ﻃﺮﻳﻘﻪ ذهبیه سیر ﻣﻲ ﻛﺮده و ﺑﺎ رﻳﺎﺿﺖ ﻫﺎ و ﺳﻠﻮك ﻣﻌﻨﻮي ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻛﺴﻲ ﺑﻮده ﻛﻪ از او دستگیری ﻛﻨﺪ . در اﺛﺮ ﻋﺒﺎدات و سیر و ﺳﻠﻮك ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ در ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﮔﻮﻧـﻪ در ﻣـﻲﻳﺎﺑـﺪ ﻛـﻪ ﺑـﺮاي تکمیل ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﻌﻨﻮي ﺧﻮد ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻗﺰوﻳﻦ رﻓﺘﻪ و ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎج سید ﻗﺮﻳﺶ ﻗﺰوﻳﻨﻲ ﺑﺮﺳﺪ . اﻣﺎﻣﻘﻠﻲ نیز ﺑﺮ اﺛﺮ اﻳﻦ ﻛﺸﻒ از ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻗﺰوﻳﻦ وارد ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺧﺪﻣﺖ سید می‌رﺳﺪ . گوﻳﺎ ﻳـﻚ ﻫﻔﺘـﻪ ﻗﺒﻞ از ورود ﺣﺎج اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﺗﺒﺮﻳﺰي ﺑﻪ ﻗﺰوﻳﻦ، سید دﺳﺘﻮر داده ﺑﻮده ﻛـﻪ ﻳـﻚ دﺳـﺖ ﻟﺒـﺎس ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺗﺠﺎر ﺑﺮاي وي آﻣﺎده ﻛﻨﻨﺪ . ﭼﻮن ﺣﺎج اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﺧﺪﻣﺖ سید ﻣﻲ رﺳﺪ ﺑﻪ وي اﻣﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﻤـﺎم رود . ﺣﺎﺟﻲ ﭘﺲ از اﺳﺘﺤﻤﺎم، آن ﻟﺒﺎس اﻋﻼي ﺗﺠﺎر را در ﺑﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﻪ ﻧـﺰد سید ﻗـﺮﻳﺶ ﻣـﻲرود. آن ﮔﺎه سید دوﻳﺴﺖ ﺗﻮﻣﺎن ﭘﻮل ﺑﻪ ﺣﺎﺟﻲ داده و ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﺑـﻪ ﺗﺒﺮﻳـﺰ ﺑـﺎز ﮔـﺮد و ﺣﺠـﺮه اي بگیر و ﺗﺠﺎرت ﻛﻦ و ﺑﺪﻳﻦ ترتیب ﺑﻮده ﻛﻪ اﻣﺎﻣﻘﻠﻲ در ﻣـﻲیابد ﺟﺎنشین ﻣﻼﻣﺤـﺮاب ﻣﺮﺣـﻮم ﺣـﺎج سید ﻗﺮﻳﺶ اﺳﺖ. ﭘﺲ از در ﮔﺬﺷﺖ ﺣﺎج سید ﻗﺮﻳﺶ، اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻧﺨﺠﻮاﻧﻲ ﺑﻪ ﺟﺎنشینی سید قیام ﻣـﻲﻛﻨـﺪ و ﭼﻮن از ﻧﻈﺮ ﻣﺎﻟﻲ ﻫﻢ ﻣﺘﻤﻜﻦ ﺑﻮده پیکر سید را ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻼي ﻣﻌﻠﻲ ﻣﻲفرﺳﺘﺪ و در ﻣﻘﺒـﺮه رﻛـﻦ اﻟﺪوﻟـﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﻓﺘﺤﻌﻠﻲ ﺷﺎه ﻛﻪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎل ﺣﺎﻛﻢ ﻗﺰوﻳﻦ ﺑﻮده ﺑﻪ ﺧﺎك ﻣﻲﺳﭙﺎرﻧﺪ.

رواﻳﺖ دﻳﮕﺮي از اﻳﻦ واﻗﻌﻪ را ﺗﺒﺮﻳﺰي آﻗﺎ میرﺟﺒﺎر آﻗﺎ ﻓﺮزﻧﺪ میر ﻏﻔـﺎر ﻛـﻪ از ﻣﺮﻳـﺪان اﻣـﺎم ﻗﻠـﻲ ﻧﺨﺠﻮاﻧﻲ و ﻓﺮزﻧﺪ سید ﻗﺮﻳﺶ ﻳﻌﻨﻲ آﻗﺎ سید حسین ﻗﺰوﻳﻨﻲ اﺳﺖ چنین مینگارد:

«ﺣﺎج اﻣﺎم ﻗﻠﻲ آﻗﺎ ﻧﺨﺠﻮاﻧﻲ ﻣﺮﺣﻮم، ﺷﺼﺖ ﺳﺎل پیش ﻳﻌﻨﻲ سال 1249 ﻗﻤﺮي، درد ﻃﻠﺐ ﻛـﻪ پیدا می‌کند در ﻛﺴﻮت ﻓﻘﺮ از ﭘﻲ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻜﻤل می‌ﮔﺮدد؛ حتی ﺑﻪ ﻣﻜﻪ ﻣﻌﻈﻤـﻪ و بیت اﻟﻤﻘـﺪس می‌رود و در بیت اﻟﻤﻘﺪس ﺑﻪ اربعین ﻫﺎ ﻣﻲنشیند و رﻳﺎﺿﺖها ﻣـﻲﻛﺸـﺪ؛ پیدا نمی‌کند تا با آن زﺣﻤﺖ پیاده و ﭘﺎي ﺑﺮﻫﻨﻪ، ﻣﺸﺮف آﺳـﺘﺎن ﻣﻼﻳـﻚ ﭘﺎﺳـﺒﺎن اﻣـﺎم رﺿـﺎ ﻣـﻲ شود و در ﺗﺤـﺖ ﻗﺒـﻪ ﻣﺒﺎرﻛﻪ ﺻﺪاﻳﻲ ﻣﻲ رﺳﺪ از ﻃﺮف ﺿﺮﻳﺢ ﻣﻘﺪس ﻛﻪ : برو به خدمت سید قریش ﻗﺰوﻳﻨﻲ،

ﺣﺎﺟﻲ ﻣﺮﺣﻮم ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻣﻲﺷﻮد که اﻳﻦ ﺧﻮاب اﺳﺖ ﻳﺎ بیداري؟ می‌ّیند که هیچ ننشسته و سرپاست.

ﺑﺎز ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد وﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﺻﺪا ﻣﻲ آﻳﺪ ﺑﺎز ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮد و ﺗـﺎ ﺳـﻪ دﻓﻌـﻪ . ﺑﻌـﺪ از آن ﻣـﻲ آﻳـﺪ ﺑـﻪ ﻗﺰوﻳﻦ و ﻳﻚ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺷﺮف ﻳﺎﺑﻲ ﻣﺎﻧﺪه، آﻗﺎي ﻣﺮﺣﻮم را در ﺧﻮاب می‌بیند و و ﺳؤال و جوابی ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﻨـﺪ .

ﻓﺮدا ﻛﻪ ﺷﺮفیاب ﻣﻲ ﺷﻮد میبیند ﻛﻪ ﻫﻤﺎن ﺑﺰرﮔﻮار اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺧﻮاب دﻳﺪه ﺑﻮد و ﺑﻌـﺪ از ﻣـﺪﺗﻲ او را ﻣﺄﻣﻮر ﻣﻲفرﻣﺎﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺑﺮو و آن ﺟـﺎ ﻛﺴـﺐ ﻛـﻦ و در آن ﺟـﺎ ﺑـﺎ ﺷـﺨﺺ سیدي ﻣﻼﻗـﺎت ﺧﻮاﻫﻲ ﻛﺮد (و ﺣﺎﻟﺖ و ﺷﻜﻞ و ﺷﻤﺎﺋﻠﺶ را ﻫﻢ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ) و در وﻗﺖ ﻣﻼﻗﺎت از ﻣـﻦ ﺳـﻼم ﺑﺮﺳـﺎن.

اﻳﺸﺎن به ﺗﺒﺮﻳﺰ ﻣﻲ روﻧﺪ و ﺑﻨﺎي ﺑﺰازي می‌ﮔﺬارﻧﺪ، ﻳﻚ روز در ﺣﺠﺮه اﻳﺸﺎن ﺣﻀﺮت حاج میر ﻏﻔﺎر وارد ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و اﻣﺎم ﻗﻠﻲ آقا از اسم و ﻧﺸﺎﻧﻲ ﻫﺎ اﻳﺸﺎن را می‌ﺷ ﻨﺎﺳﻨﺪ و ﺳﻼم آﻗﺎ سید ﻗﺮﻳﺶ را ﻣـﻲرﺳـﺎﻧﻨﺪ ﺑﻌﺪ از آن ﺑﺎز اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻣﺮﺣﻮم ﺑﻪ ﻗﺰوﻳﻦ آﻣﺪه، شرفیاب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ(تحریر در به تاریخ 1309 هجری).

...

ﻛﺎر ﺻﺪق و ارادت اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻧﺨﺠﻮاﻧﻲ ﺗﺒﺮﻳﺰي ﺑﻪ آﻗﺎ سید ﻗﺮﻳﺶ ﺗﺎ ﺑﻪ آن ﺟﺎ ﻣـﻲرﺳـﺪ ﻛـﻪ آﻗـﺎ سید حسین ﻓﺮزﻧﺪ سید ﻗﺮﻳﺶ ﻛﻪ از ﻃﺒﻊ ﺷﺎﻋﺮي ﻓﺮاواﻧﻲ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮده و ﻋﺎﺻـﻲ ﺗﺨﻠـﺺ ﻣـﻲ ﻛـﺮده و ﺧﻮد ﺑﻪ اﻣﺎم ﻗﻠﻲ بسیار ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺑﻮده است در اﻳﻦ ﺑﺎره ﺳﺮوده:

اي ضیاء اﻟﺤــــﻖ، امین بی‌نیاز

اي ﺗﻤــــــــﺎم ﻋﻤــــــــﺮ در راز و نیاز

ای امام اُﻗﻠـــــﻲ و اي ﻓﺮزﻧـــــﺪ ﺣـــــﻖ

ای ز تو گردان تمام نه طبق

ﺷــــﺪ دﻟــــﻢ ﻓــــﺎرغ ز قید ﻣﺎﺳــــﻮاك

ای حسام الدین بیا روحی فداک

ضاع عمری ضاع عمری ضاع عمر [ضاع ضاع_ظ]

قبلتی اغفر لنا ما قد مضی

ﺣﺎج اﻣﺎم ﻗﻠﻲ ﻃﺒﻊ ﺷﻌﺮ ﻫﻢ داﺷﺘﻪ و ﺗﺨﻠﺼﺶ رﺳﻮا ﺑﻮده اﺳﺖ و علاوه ﺑﺮ ﻓﺎرﺳﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﻛﻲ ﻫﻢ ﺷـﻌﺮ ﻣﻲ ﺳﺮوده است ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺼﺮع از آن ﺟﻤﻠﻪ است:

ﭘﺮﻳﺸﺎن ﺳﻮﻳﻠﻤﺰ الا ﭘﺮﻳﺸﺎن

ﻛﻠﻤﺎت ﻣﻨﺜﻮر و ﻣﻨﻈﻮم و ﺑﺮﺧﻲ ﻗﻄﻌﺎت و رﺑﺎعیاتی از وي ﺑـﻪ ﻓﺎرﺳـﻲ ﺑـﻪ ﺟـﺎ ﻣﺎﻧـﺪه اﺳـﺖ ﻛـﻪ از ﺟﻤﻠﻪ آﻧﻬﺎﺳﺖ این ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻨﺜﻮر:

«در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮاﺳﺖ ﺣﻖ، ﺧﻮاﺳﺖ ﺧﻮد را ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ میان آورد اﮔﺮ ﭼﻪ در ﺻﻮرت ﻋﻤﻞ، ﺧﻮش ﻧﻤﺎ و درﻧﻈﺮ ﻋﺮف ﭘﺴﻨﺪﻳﺪه ﺑﺎﺷﺪ جناب ایوب علی نبینا و آله و علیه السلام ﺑﻌـﺪ از آن ﻛـﻪ در ﻣﻘﺎﺑـﻞ خواست حق که افتادن آن یک کرم مأمور بود، خواست خود را به میان آورد و او را ﺑﺮداﺷـﺘﻪ ﺑـﻪ ﻣﻜﺎن ﺧﻮد ﮔﺬاﺷﺖ، و ﺣﺎل آن ﻛﻪ اﻳﻦ ﻋﻤﻞ اﮔﺮ ﭼﻪ در ﻇﺎﻫﺮ، دلیل صبر و تسلیم است، آن ﺛﻤـﺮ را بخشید که ﭼﻨﺎن ﮔﺰﻳﺪ ﻫﻤﺎن حیوان ضعیف ﻋﻀـﻮ ﻣﺒـﺎرﻛﺶ را ﺗـﺎ ﺑـﻪ ﺣـﺪي ﻛـﻪ ﺑـﻲﻃﺎﻗـﺖ ﺷـﺪ و ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻧﻤﻮد ﺑﻪ درﮔﺎه ﭘﺮوردﮔﺎر اﻋﻠﻲ. بالاخره هرچه از هر جا برسد از جانب حق است.»

وی همچنین در شرح حدیث معروف کمیل بن زیاد در آن جا که خطاب به مولا امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می‌کند: أَوَ لستُ ‌صاحب سرّک ... از زبان حضرت می‌گوید:

در ﺣﻀـــــﻮر ﺣﻀـــــﺮﺗﻢ اي ﺑـــــﻲ ادب

ﭼﻨــــﺪ بینی ﺧــــﻮﻳﺶ را ذاك اﻟﻌﺠــــﺐ

اﻳــــﻦ ﺳــــﻮاﻟﺖ در ﺣﻀــــﻮر ﺷــــﺎه ﻓــــﺮد

ﺑـــﻮي ﺳﺴـــﺘﻲ می‌دﻫـــﺪ ﻧـــﻪ ﺑـــﻮي درد

اﻳﻦ دو رﺑﺎﻋﻲ از اوﺳﺖ:

در ﺟﺴﻢ ﺻﻔﺎت، ﺟﻠﻮه ﮔﺮ ذات وﻟﻲ اﺳﺖ

دل ﻫﺎي ﺣﺮﻳﻔـﺎن، ﻫﻤـﻪ ﻣـﺮآت وﻟـﻲ اﺳـﺖ

چـﻮن ﻣﻬــﺮ رﺧــﺶ درون ﺟــﺎن ورزﻳــﺪم

دﻳــﺪم ﻛــﻪ جهان، ﺗﻤــﺎم ذرات وﻟــﻲ اﺳــﺖ

***

در ﻣﺤﻔــﻞ ﺟــﺎن، ﺻﺪرنشین اﺳــﺖ ﻋﻠــﻲ

ﺑــﺮ ﺧــﺎﺗﻢ دل، ﻧﻘــﺶ نگین اﺳــﺖ ﻋﻠــﻲ

ﺧﻮرشید ﺳــــﭙﻬﺮ ﻻﻣﻜــــﺎﻧﺶ ﺧﻮاﻧﻨــــﺪ

ﻳﻌﻨﻲ ﻛـﻪ ﺑـﻪ ﻫـﺮ ﻣﻜـﺎن مکین اﺳـﺖ ﻋﻠـﻲ

اﻳﻦ ﻗﻄﻌﻪ ﻫﻢ از اوﺳﺖ :

اي ﺟــﺎن ﺟﻬــﺎن، ﺟﺴــﻢ ﺟﻬــﺎن، ﺟﻤﻠــﻪ ﻧﻬــﺎﻧﻲ

آن ﻛﺲ ﻛﻪ ﺟﺰ او نیست ﺗﻮ آﻧﻲ و ﺗﻮ آﻧـﻲ

ذاﺗــــﻲ و ﺻـــﻔﺎﺗﻲ و ﻣﺠــــﺎزي و حقیقت

پیدا و ﻧﻬـــــﺎﻧﻲ و ﻣﻜـــــﺎﻧﻲ و زﻣـــــﺎﻧﻲ

ﺷــﻤﺲ و ﻗﻤــﺮ و ﺿــﻮء و ظُلَم لیل و نهاری

ﻫـﻢ ﻣـﺆﻣﻦ و ﻫـﻢ ﻛــﺎﻓﺮ و ﻫـﻢ پیر وﺟــﻮاﻧﻲ

ﻫــﻢ ﻛﻔــﺮ و ﻫــﻢ اﻳﻤــﺎﻧﻲ و ﻫــﻢ ﺟﻨّت و ناری

ﻫﻢ ﻇـﺎﻫﺮ و ﻫـﻢ ﺑـﺎﻃﻦ و ﻫـﻢ عین و عیانی

ﻫﻢ ﺷـﺎﻫﺪ و ﻫـﻢ ﻣﺸـﻬﺪ و ﻫـﻢ ﻧـﺎﻇﺮ و ﻣﻨﻈـﻮر

بی‌نام و نشان بی حد و با حد و نشانی

ﻋﺎﺷــﻖ ﺗــﻮ و ﻣﻌﺸــﻮق ﺗــﻮ و ﻗﺎﺗــﻞ و ﻣﻘﺘــﻮل

صیاد ﺗـــﻮ و صید ﺗـــﻮ و تیر و ﻛﻤـــﺎﻧﻲ

اﻳﻦ وﺣﺪت ﺻﺮف اﺳﺖ ﻧﻪ ﻛﻔﺮ اﺳﺖ ﭼﻪ گویم

گویند تو معنی و تو اجمال و بیانی

رﺳــﻮا ﻧﺒــﻮد اﻳــﻦ ﻛــﻪ بیان ﻣــﻲ ﻛﻨــﺪ اﺳــﺮار

رﺳـــﻮا ﺗـــﻮ و اﺳـــﺮار ﺗـــﻮ و ﻧﻄـــﻖ و بیانی

(انوار قلوب السالکین، ص10 و 11)

از شاگردان مرحوم امام قلی دو نفر مشهورند:

1. آقا سید حسین قزوینی فرزند مرحوم آقا سید قریش قزوینی استاد مرحوم امام قلی

2. آقا سید حسین قاضی والد مرحوم آیة الحق و العرفان آقا سید علی آقای قاضی

از برخی حکایات به دست می‌آید که مرحوم آقا سید قریش عنایت خاصی به مرحوم امام قلی داشته اند و می‌گویند:

«بین ﻣﺮﻳﺪﻫﺎ ﻣﺸﻬﻮر ﺑﻮده اﺳ ﺖ در لیالی ﺟﻤﻌﻪ ﺣﺎج سید ﻗـﺮﻳﺶ ﻧﻤـﺎز ﻣﻐـﺮب را در ﻗـﺰوﻳﻦ و ﻧﻤـﺎز ﻋﺸﺎ را در ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﻲآورده و نماز ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ را در ﻗﺰوﻳﻦ ادا می‌نموده بطی اﻻرض. (انوار قلوب السالکین، ص10)»

گویا غرض از این سفر ارتباط با مرحوم امام قلی بوده است. والله العالم